در ۱۴ نوامبر ۲۰۰۳، ستارهشناسان جسمی را مشاهده کردند که در آن زمان دورترین جرم شناختهشده در حال گردش به دور خورشید بود. آن را «سدنا» نامیدند، برگرفته از نام الهه اقیانوس در اساطیر اینویت. سدنا یک سیاره کوتولهی سرد و مایل به قرمز است که در مدار ۱۰ هزار سالهی خود، میلیاردها مایل از خورشید دور میشود و سپس برای نزدیک شدن نسبی به ستارهی ما بازمیگردد. نزدیکترین فاصلهی بعدی سدنا به خورشید در ژوئیه ۲۰۷۶ رخ خواهد داد و ستارهشناسان میخواهند از این فرصت نادر استفاده کرده و مأموریتی به سوی این جرم مرموز ارسال کنند.
یک تیم از پژوهشگران ایتالیایی، طرحهایی برای مأموریتهایی ارائه دادهاند که میتوانند در مدت ۷ تا ۱۰ سال با استفاده از فناوریهای پیشرفته به سدنا برسند. در مقالهای که در وبسایت پیشچاپ arXiv منتشر شده، آنها دو مفهوم نوآورانه برای پیشرانش را معرفی میکنند که شامل موتور موشکی با انرژی همجوشی هستهای و نوع جدیدی از فناوری بادبان خورشیدی است. این فناوریهای پیشرانشی میتوانند زمان سفر به سدنا را بیش از ۵۰ درصد نسبت به روشهای سنتی سفرهای فضایی کاهش دهند و به دانشمندان این فرصت منحصربهفرد را بدهند تا سرنخهایی دربارهی شکلگیری اولیهی منظومه شمسی به دست آورند و ابر اورت فرضی را بررسی کنند.
در زمان کشف، سدنا حدود ۸ میلیارد مایل (۱۳ میلیارد کیلومتر) از خورشید فاصله داشت. (پلوتو، مشهورترین سیاره کوتوله، به طور میانگین ۳.۷ میلیارد مایل از خورشید فاصله دارد.) سدنا یک جرم فرانپتونی محسوب میشود، گروهی از اجرام که مدار آنها فراتر از مدار نپتون قرار دارد. مدار سدنا بسیار بیضوی و غیرعادی است: در دورترین فاصله، سدنا ۸۴ میلیارد مایل از خورشید فاصله دارد، معادل ۹۰۰ برابر فاصله زمین تا خورشید. در نزدیکترین نقطه، فاصله سدنا از خورشید حدود ۷ میلیارد مایل است، تقریباً سه برابر فاصله نپتون از خورشید. این فاصله همچنان زیاد است، اما به اندازهای نزدیک میشود که یک فضاپیما بتواند پیش از آنکه سدنا دوباره به تاریکی بسیار دور بازگردد، به آن برسد.
البته پیش از این، فضاپیماهایی به فاصلههای دورتر سفر کردهاند. «وویجر ۱» و «وویجر ۲» در سال ۱۹۷۷ سفر میانستارهای خود را آغاز کردند و تاکنون به ترتیب ۱۵ میلیارد و ۱۲.۷ میلیارد مایل را پیمودهاند. رسیدن وویجر ۲ به نپتون حدود ۱۲ سال طول کشید. بر اساس فناوریهای فعلی، دانشمندان تخمین میزنند که رسیدن به سدنا در نزدیکترین فاصلهاش حدود ۲۰ تا ۳۰ سال زمان میبرد، آن هم با استفاده از کمکگرانش سیارات زهره، زمین، مشتری و نپتون. این بدان معناست که پنجرهی پرتاب برای رسیدن به سدنا به سرعت در حال نزدیک شدن است، در حالی که هنوز برنامه مشخصی برای این سفر وجود ندارد.
در مقابل، پژوهشگران این مطالعه جدید، روشهای جایگزینی پیشنهاد میکنند که میتواند ما را سریعتر به سدنا برساند. نخستین روش، موتور موشکی «رانش همجوشی مستقیم» (DFD) است که در حال حاضر در آزمایشگاه فیزیک پلاسمای دانشگاه پرینستون در دست توسعه است. این موتور موشکی با انرژی همجوشی، با استفاده از واکنش کنترلشده همجوشی هستهای، هم نیروی پیشران و هم برق مورد نیاز را تولید میکند و توان بیشتری نسبت به موشکهای شیمیایی دارد.
در این مقاله آمده است: «موتور DFD جایگزینی امیدوارکننده برای سامانههای پیشرانش سنتی است که نسبت رانش به وزن بالا و شتابگیری پیوسته را ارائه میدهد.» با این حال، پژوهشگران تأکید میکنند که عملیاتی شدن این فناوری به چالشهای مهندسی کلیدی، از جمله پایداری پلاسمای واکنش، دفع حرارت و دوام عملیاتی در برابر تابشهای اعماق فضا بستگی دارد. آنها میافزایند که هرچند پیشرفتهایی در زمینه پیشرانش مبتنی بر همجوشی حاصل شده، هنوز مشخص نیست که آیا این فناوری میتواند از مأموریتهای طولانیمدت پشتیبانی کرده و انرژی لازم برای ابزارهای علمی را فراهم کند یا نه.
مفهوم دوم بر اساس فناوری موجود بادبان خورشیدی بنا شده است که خود همچنان در مرحله آزمایشی قرار دارد. بادبانهای خورشیدی با فوتونهای خورشید نیرو میگیرند؛ آنها انرژی نور را مهار کرده و برای پیشراندن فضاپیما استفاده میکنند. پژوهشگران پیشنهاد میکنند که سطح بادبانهای خورشیدی را با موادی پوشش دهند که با گرم شدن، مولکولها یا اتمهایی آزاد میکنند و از این طریق، با فرآیندی موسوم به «رهایش گرمایی» نیروی پیشران بیشتری فراهم میشود.
طبق این مقاله، بادبان خورشیدی، با کمک گرانش مشتری، میتواند ظرف هفت سال به سدنا برسد، چرا که توانایی شتابگیری پیوسته بدون نیاز به حمل سوخت سنگین را دارد. البته این ایده نیز چالشهای خاص خود را دارد. در مقاله آمده است: «اگرچه بادبانهای خورشیدی برای کاربردهای اعماق فضا بهطور گسترده مطالعه شدهاند، اما عملی بودن آنها برای مأموریت به سدنا نیازمند ارزیابی از نظر دوام سازه در طولانیمدت، کارایی پیشرانش و تأمین انرژی لازم برای عملیات علمی است.»
با وجود برتری اندک زمانی، مأموریت بادبان خورشیدی تنها امکان عبور از کنار سدنا را فراهم میکند، در حالی که موتور DFD میتواند فضاپیما را وارد مدار سیاره کوتوله کند و مأموریت طولانیتری را ممکن سازد. هر دوی این مأموریتها نخستین مشاهدات مستقیم از این ناحیه ناشناخته از فضا را در اختیار ما میگذارند و به دانشمندان کمک میکنند درک بهتری از مرزهای دوردستی که منظومه شمسی را در بر گرفته است، به دست آورند.