پست زیر ترجمه ای است از مقاله ای که ساعاتی پیش در سایت گیزمودو منتشر شده است:
جنا جردن، دانشیار روابط بینالملل در مؤسسه فناوری جورجیا، و ریچل ویتلارک، دانشیار روابط بینالملل در همان مؤسسه، نویسندگان این مقاله هستند. این مقاله با مجوز کریتیو کامنز از وبسایت The Conversation بازنشر شده است. برای مطالعه نسخه اصلی مقاله، به منبع اصلی مراجعه فرمایید.
باور میرود که دستکم ۱۴ دانشمند هستهای در میان کشتهشدگان عملیات «شیر خیزان» اسرائیل که در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ آغاز شد، حضور داشتهاند. این عملیات ظاهراً با هدف نابودی یا تضعیف برنامه هستهای و توانمندیهای نظامی ایران انجام شده است.
هدف قرار دادن عمدی دانشمندان به این شکل، با هدف بر هم زدن پایههای دانشی و جلوگیری از تداوم تخصص هستهای ایران صورت میگیرد. از جمله افرادی که ترور شدند میتوان به محمدمهدی طهرانچی، فیزیکدان نظری و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، و فریدون عباسی ، مهندس هستهای و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران اشاره کرد.
این گروه از متخصصان فیزیک و مهندسی، به طور بالقوه جانشینان محسن فخریزاده محسوب میشدند؛ فردی که بهطور گسترده بهعنوان معمار برنامه هستهای ایران شناخته میشود و در حملهای در نوامبر ۲۰۲۰ که بسیاری آن را به اسرائیل نسبت میدهند، ترور شد.
ما، به عنوان دو دانشمند علوم سیاسی که در حال نوشتن کتابی درباره هدفگیری دولتی دانشمندان بهعنوان ابزاری برای مقابله با گسترش تسلیحات هستهای هستیم، بهخوبی میدانیم که دانشمندان هستهای از زمان آغاز عصر هستهای هدف قرار گرفتهاند. ما دادههایی درباره نزدیک به ۱۰۰ مورد از آنچه «هدفگیری دانشمندان» مینامیم، از سال ۱۹۴۴ تا ۲۰۲۵ جمعآوری کردهایم.
جدیدترین کارزار ترور دانشمندان ایرانی در چند زمینه کلیدی با موارد قبلی تفاوت دارد. حمله اخیر اسرائیل چندین کارشناس هستهای را همزمان هدف قرار داد و همزمان با استفاده از نیروی نظامی برای نابودی تأسیسات هستهای ایران، پدافند هوایی و زیرساختهای انرژی انجام شد. همچنین، برخلاف عملیاتهای مخفی پیشین، اسرائیل فوراً مسئولیت ترورها را پذیرفت.
با این حال، پژوهش ما نشان میدهد که هدفگیری دانشمندان ممکن است ابزار مؤثری برای مقابله با اشاعه تسلیحات هستهای نباشد. در حالی که حذف تخصصهای فردی میتواند روند دستیابی به سلاح هستهای را به تأخیر بیندازد، اما بهتنهایی احتمالاً نمیتواند برنامهای را بهطور کامل نابود کند و حتی ممکن است انگیزه یک کشور برای دستیابی به سلاح هستهای را افزایش دهد. افزون بر این، هدف قرار دادن دانشمندان ممکن است واکنشهای منفی به دنبال داشته باشد، بهویژه با توجه به نگرانیهای حقوقی و اخلاقی که ممکن است پیدا شود.
هدف قرار دادن دانشمندان هستهای از دوران جنگ جهانی دوم آغاز شد؛ زمانی که نیروهای متفقین و اتحاد جماهیر شوروی در تلاش بودند تا دانشمندان نازی را به تصرف خود درآورند، توانایی آدولف هیتلر در ساخت بمب هستهای را تضعیف کنند و از تخصص این دانشمندان برای پیشبرد برنامههای هستهای آمریکا و شوروی بهره ببرند.
در مجموعه دادههای ما، «هدفگیری» به مواردی اطلاق شده است که در آن دانشمندان توسط کشورها با هدف جلوگیری از دستیابی دشمنان به سلاحهای کشتار جمعی، دستگیر، تهدید، مجروح یا کشته شدهاند. با گذر زمان، دستکم چهار کشور، دانشمندانی را که در حال کار روی نه برنامه هستهای ملی بودند، هدف قرار دادهاند.
آمریکا و اسرائیل بیشترین حملات به دانشمندان هستهای را انجام دادهاند (بر اساس ادعاها)، اما بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی نیز پشت چنین حملاتی بودهاند.
در این میان، دانشمندانی که برای برنامههای هستهای مصر، ایران و عراق فعالیت میکردند، از دهه ۱۹۵۰ تاکنون بیشترین هدفگیری را تجربه کردهاند. از سال ۲۰۰۷ و پیش از عملیات کنونی اسرائیل، ۱۰ دانشمند مرتبط با برنامه هستهای ایران در حملاتی کشته شدند. شهروندان کشورهای دیگر نیز هدف قرار گرفتهاند: در سال ۱۹۸۰، موساد، سرویس اطلاعاتی اسرائیل، ظاهراً خانه و شرکت مهندس ایتالیایی ماریو فیورلی، به نام SNIA Techint، را بمبگذاری کرد تا هشداری به اروپاییهایی بدهد که در پروژه هستهای عراق مشارکت داشتند.
با توجه به این پیشینه، حمله اسرائیل به برنامه هستهای ایران خود بهتنهایی تعجببرانگیز نیست. در واقع، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، هدفی راهبردی برای نخستوزیران پیاپی اسرائیل بوده است. کارشناسان نیز از اواسط سال ۲۰۲۴، به دلیل تحولات منطقهای و پیشرفتهای هستهای ایران، نسبت به افزایش احتمال اقدام نظامی اسرائیل هشدار داده بودند.
تا آن زمان، توازن قوا در خاورمیانه بهشدت دگرگون شده بود. اسرائیل بهطور نظاممند رهبری و زیرساختهای نیروهای نیابتی ایران، یعنی حماس و حزبالله را تضعیف کرده بود. سپس پدافند هوایی ایران را در اطراف تهران و نزدیکی تأسیسات کلیدی هستهای منهدم ساخت. سقوط متعاقب رژیم بشار اسد در سوریه نیز یکی دیگر از متحدان دیرین تهران را از دسترس خارج کرد. مجموعه این تحولات، ایران را بهطور چشمگیری تضعیف کرده، در برابر حملات خارجی آسیبپذیر کرده و شبکه نیابتیای را که انتظار میرفت در صورت بروز درگیری، بهجای ایران واکنش نشان دهد، عملاً از کار انداخته است.
با از میان رفتن «محور مقاومت» نیابتیاش و کاهش ظرفیت نظامی متعارف، ممکن است رهبری ایران به این نتیجه رسیده باشد که گسترش توان غنیسازی اورانیوم، بهترین گزینه در مسیر پیشرو است.
در ماههای منتهی به حمله اخیر اسرائیل، ایران ظرفیت تولید هستهای خود را افزایش داد و از سطح ۶۰٪ غنیسازی اورانیوم فراتر رفت، که از لحاظ فنی تنها یک گام تا سطح تسلیحاتی فاصله دارد. در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، آمریکا از توافق چندجانبه عدم اشاعه که با هدف محدودسازی برنامه هستهای ایران منعقد شده بود، خارج شد. ترامپ پس از انتخاب مجدد، ظاهراً رویکرد خود را تغییر داد و به دنبال دیپلماسی تازهای با ایران رفت، اما این مذاکرات تاکنون به توافقی نینجامیده و در بحبوحه جنگ فعلی، ممکن است برای همیشه رسیدن به توافق کنار گذاشته شود.
بهتازگی، هیئت حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که ایران به تعهدات خود در زمینه عدم اشاعه پایبند نبوده است. در واکنش، ایران اعلام کرد که قصد دارد با افزودن فناوری سانتریفیوژ پیشرفته و راهاندازی سومین سایت غنیسازی، ظرفیت غنیسازی خود را بیش از پیش افزایش دهد.
حتی اگر جامعه بینالمللی انتظار حملهای گسترده به ایران را داشت، ویژگیهای خاص عملیات اخیر در نوع هدفگیری دانشمندان، غافلگیرکننده بوده است. بهطور سنتی، کشورها بهصورت پنهانی و انفرادی دانشمندان را هدف قرار میدادند. اما اینبار، حمله به چند دانشمند بهصورت علنی انجام شد و اسرائیل رسماً مسئولیت آن را پذیرفت و بهطور عمومی هدف از این ترورها را اعلام کرد. همچنین، گرچه استفاده همزمان از ابزارهای گوناگون مقابله با اشاعه (نظیر تحریم، دیپلماسی، نیروی نظامی و حملات سایبری) در طول زمان بیسابقه نیست، اما اجرای همزمان حمله نظامی پیشگیرانه به زیرساختها و ترور دانشمندان، توسط یک کشور امری نادر است.
علاوه بر این، حملات به دانشمندان معمولاً کمهزینه و با فناوری های بسیار ساده انجام شده است؛ مانند استفاده از مهاجمان مسلح، بمبگذاری در خودرو یا حوادث ساختگی. در واقع، عباسی — که در حملات اخیر کشته شد — پیشتر در سال ۲۰۱۰ از یک بمبگذاری خودرو در تهران جان سالم به در برده بود. البته استثناهایی نیز وجود دارد، مانند ترور فخریزاده که با تیربار کنترل از راه دوری که مخفیانه وارد خاک ایران شده بود، انجام گرفت.
منطق اسرائیل در هدف قرار دادن دانشمندان هستهای
چرا دانشمندان هستهای هدف قرار میگیرند؟
در سیاست خارجی، ابزارهای متعددی برای جلوگیری از دستیابی یک کشور به سلاح هستهای وجود دارد؛ از جمله تحریمها، دیپلماسی، حملات سایبری، نیروی نظامی و هدفگیری دانشمندان.
هدف قرار دادن دانشمندان میتواند تخصص علمی حیاتی را از میان بردارد و هزینههایی را تحمیل کند که روند ساخت سلاح هستهای را دشوارتر میسازد. طرفداران این رویکرد معتقدند که هدفگیری این متخصصان میتواند تلاشهای یک کشور را تضعیف، آن را از ادامه برنامه بازدارد و به دیگران درباره مخاطرات مشارکت در اشاعه تسلیحات هستهای هشدار دهد.
بنابراین، کشورهایی که دانشمندان را هدف قرار میدهند، بر این باورند که این روش مؤثرترین راه برای تضعیف برنامه هستهای دشمن است. در همین راستا، نیروهای دفاعی اسرائیل حملات اخیر را «ضربهای مهم به توانایی رژیم در دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی» توصیف کردهاند.
با وجود تمرکز اسرائیل بر دانشمندان بهعنوان منابع دانش حیاتی، احتمالاً هزاران دانشمند دیگر در داخل ایران مشغول به کار هستند، که این امر اثربخشی هدفگیری آنها را زیر سؤال میبرد. افزون بر این، نگرانیهای حقوقی، اخلاقی و انسانی درباره هدف قرار دادن دانشمندان وجود دارد.
همچنین، این گزینه بسیار پرریسک است؛ زیرا ممکن است نتواند برنامه هستهای دشمن را مختل کند، در حالیکه خشم عمومی و خواست انتقامجویی را برانگیزد. این امر بهویژه زمانی صادق است که دانشمندان، که اغلب بهعنوان غیرنظامی شناخته میشوند، به مقام «شهید» ارتقا یابند.
در نتیجه، کارزارهای هدفگیری ممکن است حمایت داخلی از دولت را تقویت کرده و موجب شوند آن کشور با جدیت بیشتری برنامه هستهای خود را دنبال کند.
فارغ از اینکه هدف قرار دادن دانشمندان ابزار مؤثری برای مقابله با اشاعه تسلیحات هستهای باشد یا نه، این روش از آغاز عصر هستهای تاکنون وجود داشته و بهاحتمال زیاد همچنان بخشی از جعبهابزار سیاست خارجی کشورهایی باقی خواهد ماند که در پی جلوگیری از اشاعه هستند. در مورد درگیری کنونی اسرائیل با ایران و هدفگیری دانشمندان هستهای، انتظار میرود این تاکتیک تا پایان جنگ و حتی پس از آن نیز ادامه یابد.