ما در طی روز ، وقتی کارمان را انجام می دهیم گاهی اوقات بدون آنکه بدانیم و متوجه آن شویم ، کار خودمان را به مرور خراب می کنیم. در حوزه فناوری این موضوع بدر است .
خود من در طی روز به شوخی می گویم که مثلا الان دو تا همکار جدید گرفتم! رفقا از من میپرسند منظورت چیه؟ میگم که مثلا جمنای پرو در تولید تصاویر به من کمک می کنه و چت جی پی تی در تولید محتوای متنی همکار جدیدم شده ! این موضوع در دور همی های فناوری به صورت یک جوک مطرح می شود ولی در اصل حاوی پیامی تیره است ، خودمان داریم جایگزین خودمان را طراحی می کنیم!
هوش مصنوعی مولد به اشکال مختلفی وجود دارد. اما روز به روز بیشتر با نامها و شخصیتهای انسانی که آن را کمتر مثل یک کد و بیشتر مثل یک همکار نشان میدهد تبلیغ می شوند. تعداد فزایندهای از استارتاپها به هوش مصنوعی چهره انسانی میبخشند تا سریعتر اعتماد بسازند — و تهدید آن را برای مشاغل انسانی کاهش دهند.
میفهمم چرا این نوع ارائه موفق شد. در اقتصاد امروز که هر استخدامی مثل یک ریسک به نظر میرسد، استارتاپهای سازمانی — که بسیاری از آنها از شتابدهنده مشهور Y Combinator بیرون آمدهاند — هوش مصنوعی را نه به عنوان نرمافزار بلکه به عنوان نیروی انسانی معرفی میکنند. آنها جایگزینها را میفروشند. دستیاران هوش مصنوعی. کدنویسان هوش مصنوعی. کارکنان هوش مصنوعی. زبانشان به طور عمدی طوری طراحی شده که برای مدیران استخدامی تحت فشار جذاب باشد.
برخی حتی زحمت ظرافت به خود نمیدهند. به عنوان مثال Atlog اخیراً «کارمند هوش مصنوعی برای فروشگاههای مبلمان» معرفی کرده که همه چیز را از پرداختها تا بازاریابی مدیریت میکند. این شرکت به افتخار میگوید که یک مدیر خوب اکنون میتواند ۲۰ فروشگاه را همزمان اداره کند. منظور این است که نیازی به استخدام افراد بیشتر نیست — فقط اجازه دهید سیستم برایتان مقیاسپذیر شود. (سرنوشت ۱۹ مدیری که جایگزینشان شدهاند گفته نمیشود.)
استارتاپهای مصرفکنندهمحور نیز به چنین تاکتیکهایی متکی هستند. شرکت Anthropic پلتفرمش را «کلود» نامیده چون همراهی گرم و قابل اعتماد برای یک شبکه عصبی بیچهره و بیجسم است. این تاکتیک مستقیماً از کتاب بازی فینتک گرفته شده، جایی که اپلیکیشنهایی مثل Dave، Albert و Charlie انگیزههای تراکنشی خود را با نامهای دوستانه پنهان کردند. وقتی با پول سروکار دارید، بهتر است به یک «دوست» اعتماد کنید.
همین منطق به هوش مصنوعی هم سرایت کرده است. آیا ترجیح میدهید دادههای حساستان را با یک مدل یادگیری ماشین به اشتراک بگذارید یا با بهترین دوستتان کلود، که شما را به یاد میآورد، گرم به شما خوشامد میگوید و تقریباً هرگز تهدیدتان نمیکند؟ (البته باید اعتراف کرد OpenAI هنوز به شما میگوید که با «یک مدل ترنسفورمر مولد پیشآموزشدیده» صحبت میکنید.)
اما ما به نقطه اوج رسیدهایم. من واقعاً درباره هوش مصنوعی مولد هیجانزدهام. اما هر «کارمند هوش مصنوعی» جدید بیشتر حس غیرانسانیسازی را ایجاد میکند. هر «دوین» جدید باعث میشود تعجب کنم که کی دوینهای واقعی دنیا مقابل تبدیل شدن به رباتهایی که شغلشان را از آنها میگیرند، مقاومت خواهند کرد.
هوش مصنوعی مولد دیگر فقط یک کنجکاوی نیست. دامنه آن در حال گسترش است، حتی اگر تأثیراتش هنوز واضح نباشد. در میانه ماه مه، ۱.۹ میلیون آمریکایی بیکار همچنان از مزایای بیمه بیکاری بهرهمند بودند — بیشترین میزان از سال ۲۰۲۱. بسیاری از آنها کارگران اخراج شده در حوزه فناوری بودند. نشانهها در حال انباشته شدن است.
برخی از ما هنوز فیلم ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی را به یاد داریم. هال، کامپیوتر سفینه، ابتدا دستیار آرام و کمککنندهای است، اما بعد کاملاً خونریز میشود و سیستمهای حیاتی خدمه را قطع میکند. این یک داستان علمی-تخیلی است، اما به دلیلی تأثیرگذار بوده است.
هفته گذشته، داریو آمودی، مدیرعامل Anthropic پیشبینی کرد که هوش مصنوعی میتواند نیمی از مشاغل سطح مبتدی دفتری را طی یک تا پنج سال آینده حذف کند و نرخ بیکاری را تا ۲۰٪ بالا ببرد. او به Axios گفت: «اکثر این کارگران نمیدانند که این اتفاق در شرف وقوع است. این حرف دیوانهکننده به نظر میرسد و مردم باور نمیکنند.»
میتوان گفت این قابل مقایسه با قطع اکسیژن کسی نیست، اما این استعاره چندان دور از واقعیت نیست. حذف تدریجی افراد از لیست حقوق تأثیراتی خواهد داشت، و وقتی اخراجها افزایش یابد، برندینگ هوش مصنوعی به عنوان «همکار» کمتر هوشمندانه و بیشتر بیرحمانه به نظر خواهد رسید.
حرکت به سوی هوش مصنوعی مولد صرف نظر از نحوه بستهبندی آن در حال رخ دادن است. اما شرکتها میتوانند انتخاب کنند که چگونه این ابزارها را توصیف کنند. IBM هرگز سیستمهای اصلیاش را «همکاران دیجیتال» نمینامید. کامپیوترهای شخصی «دستیار نرمافزاری» نبودند؛ آنها ایستگاههای کاری و ابزارهای بهرهوری بودند.
ما به «کارمندان» هوش مصنوعی بیشتری نیاز نداریم. ما به نرمافزاری نیاز داریم که تواناییهای انسانهای واقعی را گسترش دهد و آنها را خلاقتر، پربازدهتر و رقابتیتر کند. پس لطفاً دست از صحبت درباره کارمندان ساختگی بردارید. فقط ابزارهایی را نشان دهید که به مدیران عالی کمک میکند کسبوکارهای پیچیده را اداره کنند و به افراد کمک میکند تأثیر بیشتری بگذارند. همین چیزی است که واقعاً همه خواهانش هستند.
حتی به شوخی نیز نباید از هوش مصنوعی به عنوان همکار نام ببریم، من خودم جلمه بالای پست را اصلاح می کنم و می گویم که الان دو تا ابزار جمنای و چت جی پی تی را دارم که یکی در تولید تصاویر و دیگری در تولید متون کمک دست من هستند تا بتونم کارهام رو با دقت بیشتری انجام بدم!
موفق باشید.