درباب مصاحبه ترانه علیدوستی و سایر مصاحبه های اخیر افراد مختلف

بهروز فیض
0

سینما برای من از سال 1401 از بین رفت ، نه پولی برای اشتراک سرویس های پخش داخلی تا حالا پرداخت کردم ، نه تا حالا چیزی از برنامه ها یا فیلم های این چند سال اخیر را مشاهده کردم ، وقتی کسی که طرفدارش هستی حذف می شود باید تمام صحنه را بیخیال شوی چیزی که متاسفانه مردم ما متوجه نمی شوند، یک مثال خوب این است که مردم ما در حالیکه دنبال ثبت نام خودرو ، کافی نت ها را شلوغ می کنند در همان حال به دنبال تحریم لبنیات هستند ! و اصلا دلیل گرانی یا عدم گرانی را متوجه نمی شوند . وقتی هنرمندی حذف می شود برایشان مهم نیست ، بازهم بلیط فیلم مسخره بعدی را خریداری می کنند ، همین مردم یک عده آدم بی خاصیت را که از دل یک برنامه سطح پایین به نام جوکر درآمده اند را انقدر ترند می کنند که دیگر همه جا باید آنها را ببینیم !

کارهای خانم علیدوستی را نیز کامل ندیدم ، چرا که بخشی از این کارها با اینکه شاید تبلیغات خاصی پیرامونش باشد که از زمانه جلوتر بوده و ... از همین سیستم بیرون آمده و شاید پروپاگاندا باشد ، شایدم واقعا چیز دیگری باشد. نگاه ها متفاوت هستند. این مصاحبه اخیر ایشون بسیار جالب بود. در برخی از دیدگاه ها حرف درستی می زدند ولی در برخی قسمت ها شاید نباید نظرات را بپذیریم. هر کسی نمی تواند خدای ما باشد. هر کسی شامل نظرات مختلف پیرامون مسائل مختلف است ، با برخی از آنها ممکن است شما همسو باشید و با برخی دیگر مخالف باشید.  



ولی با همه این ها ترانه علیدوستی سنگرش را کامل حفظ کرده است، در یک سری موارد حق با وی و امثال وی می باشد ، در یک سری مسائل خودش را بیش از حد مهم می داند و انگار فهم جامعه از یک سری مفاهیم بخاطر یک توییت در سالی که توییتر انقدر بین عموم جایگاه نداشت بدست آمده است. به طور کلی به عنوان یک هنرمند خوب است که جریان همیشگی را طی نمی کند و خلاف جریان حرکت می کند ولی این به معنای خدا بودن وی نیست. 

اینکه یک عده می گویند چرا بی بی سی که منبع قابل احترامی برای دنبال کردن خبر نیست این مستند را پخش کرده ؟ صحبت درستی نیست و به دلیل استفاده از این پلتفرم جهت پخش نمی توان کلا زیر همه چیز زد. از هر پتلفرمی که این پخش انجام شود پشتش صحبت خواهد بود. در یوتیوب هم اگر به تنهایی پخش می شد شاید پشت عشق های ابدی و ... دیده نمی شد ، همین که از بی بی سی پخش شد خودش به دیده شدن بیشترش کمک کرد.

حالا برویم سراغ این مستند - متن زیر از سایت بی بی سی برداشته شده است: 

او از کنار گذاشتن بازیگری احساس بدی ندارد و برعکس، خوشحال است که در همراهی با جامعه چنین تصمیمی گرفته است: «هیچ وقت قصد نداشتم فعال مدنی باشم. الان ورق برگشته به خاطر این انفجاری که در سطح ملی رخ داده، آن هم برای چیزی که من همیشه آرزو داشتم مردم به آن فکر کنند. چطور می‌توانم نقشی نداشته باشم؟»

در صحنه‌هایی از فیلم، زنان در جریان اعتراضات خیابانی می‌رقصند و روسری‌‌شان را آتش می‌زند. ترانه از این صحنه‌ها می‌گوید و مسئولیتی که در قبال این جنبش احساس می‌کرده است: «وقتی این همه دختر نوجوان دارند روسری‌شان را درمی‌آورند، در خیابان آتش می‌زنند و کشته می‌شوند، من امنیت این را دارم که گوشه خانه یک سلفی از خودم بگیرم… بالاخره جایم امن‌تر از آن همه آدمی است که کف خیابان هزینه دادند.»

در تصاویری که روز ۱۸ آبان ۱۴۰۱ ضبط شده است، ترانه علیدوستی دارد با ماژیک مشکی روی کاغذی می‌نویسد «ژن، ژیان، ئازادی…» روی مبل کنارش، روزنامه‌ای افتاده با تیتر درشت «خطر در کمین است.» هنوز به کلمه آزادی نرسیده او با خنده و شوخی تیتر روزنامه را زیر لب تکرار می‌کند و می‌گوید: «اگر من را گرفتند، این را منتشر کن.»

می‌گوید، آن زمان فکر کرده که وقت عمل است و «با هیچ کپشن یا پستی این قضیه جمع نمی‌شود و مسئولیت من از روی دوشم برداشته نمی‌شود.»

حالا بعد از سه سال ترانه علیدوستی احساس آن روز را شرح می‌دهد؛ آن زمان با خودش فکر می‌کرد که یا آن «خیزش با شکست مواجه می‌شود یا پیروزی». او کاری با نتیجه نداشت و در هر دو صورت فکر می‌کرد «خودش را نمی‌بخشد، اگر کاری نکند.»

چند هفته بعد ترانه علیدوستی در اعتراض به اعدام محسن شکاری، یکی از معترضان دستگیر شده، جمله‌ای به نقل از نوید افکاری، کشتی‌گیر اعدام شده، نوشت: «سکوت شما یعنی حمایت از ظلم و ظالم» و زیر ‌آن اضافه کرد: «حالا بنشینید و منتظر عواقب این خونخواری باشید.»

ترانه می‌دانست که سراغش خواهند آمد. می‌گوید، سرانجام یک روز که جلوی خانه‌، داخل ماشین نشسته بود، او را می‌گیرند و بعد از گشتن خانه، پیش چشم دختر کوچکش، بازداشتش می‌کنند.

دلیل بازداشت، «اظهارنظرهای بدون استناد» و انتشار «مطالب تحریک‌آمیز برای حمایت از اغتشاشات خیابانی» اعلام شد.

در زندان انفرادی از پشت درهای سلول پای حرف زنان بسیاری نشست که روزها بود از خانواده‌شان بی‌خبر بودند؛ زنانی که وقتی فهمیدند طرف صحبت‌شان ترانه علیدوستی است، سعی کردند با خواندن «سرود زن»، ترانه‌ای که مهدی یراحی خوانده بود، خبر بازداشتش را به بقیه زندانیان برسانند: «به جای او، به قلب من بزن، جهان، ترانه می‌شود.»

ترانه علیدوستی می‌گوید، به کلمه «ترانه» که می‌رسیدند، فریاد می‌زدند تا به او روحیه بدهند.

ترانه هنگام بازجویی از تصمیمش دفاع کرد و توضیح داد که کشته شدن مهسا امینی در پس خشمی چهل ساله از گشت‌های ارشاد و بعد اعدام سریع محسن شکاری، جان مردم را به لب رسانده است. اما زمانی که از ناعدالتی در حق زنان گفت، از بریده شدن سر رومینا اشرفی به دست پدرش و آزادی پدر، بی‌اختیار گریست.

بازداشت ترانه علیدوستی اعتراض‌های گسترده جهانی به دنبال داشت که موجب شد بعد از حدود دو هفته و نیم، در ۱۴ دی ماه ۱۴۰۱ با گذاشتن وثیقه آزاد می‌شود.

ترانه، سابقه فعالیت‌های اعتراضی زنان بعد از انقلاب را یادآوری می‌کند؛ از اسفند ۱۳۵۷ که «مردان نه تنها به حمایت از زنان مخالف حجاب اجباری برنخاستند، بلکه با زنان برخورد هم کردند»، تا شهریور ۱۴۰۱ که «یک کشور برای دختری ۲۲ ساله به خیابان می‌آید و نمی‌تواند خشونت را تحمل کند. این، آن جامعه‌ای نیست که اسفند ۱۳۵۷ هزینه نمی‌داد. شاید باید همه این مسیر طی می‌شد تا به آن لحظه برسیم.» 

پایان متن بی بی سی

این دوره زمانه هم بسیار عجیب شده است ، درست در یک هفته انواع افرادی که به هرنحوی به سیستم مشکل دارند از شبکه ها و پلتفرم های مخالف و مثلا مخالف سر در می آورند. انگار خبری است که ما نمی دانیم. 

در این زمانه باید هوشمند بود ، یک سری ترندهای عمومی اتفاق می افتد ، ترانه علیدوستی مصاحبه می کند، آن طرف فرد دیگری مصاحبه می کند ، همه انگار دلشان برای وطن می سوزد، شاید هم بسوزد ، ولی هدفشان شاید با هدف من و شما یکی نباشد. من و شما مسئله اقتصادی داریم ، آنها مشکل اقتصادی قطعا ندارند. 

باید دید ، دنیا به چه سمتی پیش خواهد رفت. 


برچسب ها

ارسال یک نظر

0 نظرات

ارسال یک نظر (0)
3/related/default