حذف اخیر بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، که با هدایت ایالات متحده و بریتانیا صورت گرفت، پرسشهایی را درباره آینده آنچه «هلال شیعی قدرت» در خاورمیانه نامیده میشود، مطرح کرده است. این اتحاد که ایران در مرکز ایدئولوژیک آن قرار دارد، نفوذ خود را در عراق، سوریه، لبنان و یمن گسترش داده و همزمان در مناطقی با اکثریت یا اقلیت چشمگیر شیعه مانند جمهوری آذربایجان، بحرین، پاکستان و بخشهایی از ترکیه نیز نفوذ کرده است. از سرگیری ارسال سوخت از پالایشگاه بانیاس سوریه، از سوی برخی بهعنوان نشانهای از کاهش نفوذ ایران در منطقه تعبیر شد. با این حال، اوضاع بسیار پیچیدهتر است چرا که نفوذ ایران همواره با حمایت راهبردهای ژئوپلیتیکی گستردهتر به رهبری چین و روسیه همراه بوده است.
چین و روسیه هلال شیعی را بخش حیاتی از اهداف راهبردی بلندمدت خود در خاورمیانه میدانند. این اتحاد به آنها اجازه داده است تا نفوذ آمریکا را در منطقه مهار کرده، مسیرهای جدید حملونقل به اروپا ایجاد کنند و به ذخایر عظیم نفت و گاز منطقه تحت شرایط مطلوب دسترسی پیدا کنند. نمونه بارز این همکاری، توافقنامه جامع ۲۵ ساله ایران و چین است که شامل پروژههای زیربنایی همچون برقیسازی خطوط ریلی ایران بهعنوان بخشی از ابتکار «کمربند و جاده» چین میشود. این شبکه ریلی قرار است چین را از طریق ایران و ترکیه به اروپا متصل کند و علاوه بر منافع اقتصادی، اهرمهای راهبردی مهمی در اختیار آنها قرار دهد.
زیرساختهای انرژی نقش کلیدی در تثبیت این شبکه نفوذ ایفا کرده است. چین و روسیه همراه با ایران از توسعه یک شبکه برق منطقهای حمایت کردهاند که کشورهای هلال شیعی و فراتر از آن را به هم متصل میکند. شبکه برق ایران هماکنون بهطور کامل با شبکه برق عراق یکپارچه شده است و برنامههایی برای اتصال به اردن و مصر در حال اجراست تا پایههای بازار برق مشترک عربی شکل گیرد. این پروژهها علاوه بر تسهیل همگرایی اقتصادی، حضور فیزیکی متخصصان و نیروهای امنیتی ایرانی، چینی و روس را نیز در این کشورها ممکن میسازد و نفوذ راهبردی آنها را تقویت میکند.
با وجود حذف اسد، به نظر میرسد که چین و روسیه همچنان مصمم به حفظ نفوذ خود در سوریه و منطقه وسیعتر هستند. روسیه سرمایهگذاریهای بلندمدتی در زیرساختهای نفت، گاز و نظامی سوریه از جمله پایگاههای دریایی و هوایی انجام داده است. در همین حال، طرح دیرینه «پل زمینی» که ایران را به سواحل دریای مدیترانه متصل میکند، در آستانه تکمیل قرار دارد و مسیر انتقال سلاح به متحدانی مانند حزبالله لبنان را هموار میکند. با پیگیری پروژههای کمربند و جاده چین و تلاشهای این کشور برای تعمیق روابط با رهبران خلیج فارس، به نظر میرسد که پکن و مسکو منتظر زمان مناسب میمانند و مطمئناند که اهداف راهبردیشان در منطقه فراتر از تحولات سیاسی کوتاهمدت یا تغییرات احتمالی در رهبری ایالات متحده دوام خواهد آورد.