پژوهشی تازه از دانشگاه وسترن سیدنی که در نشریه PLOS Biology منتشر شده نشان میدهد وقتی افراد با هم همکاری میکنند، مغزهایشان واقعاً با یکدیگر همگام میشوند. این یافته توضیح میدهد چرا گاهی احساس میکنیم با همکارمان ذهن مشترکی داریم، جملههای همدیگر را کامل میکنیم یا تصمیمها را پیشبینی میکنیم؛ چیزی فراتر از یک حس شاعرانه و در واقع یک پدیده علمی قابل اندازهگیری است.
این پژوهش نشان میدهد همکاری میان انسانها تنها به هماهنگی در انجام یک وظیفه محدود نمیشود، بلکه میتواند فعالیتهای مغزی را نیز همگام کند. دنیس مورل، عصبشناس شناختی، و تیمش در دانشگاه وسترن سیدنی ۲۴ گروه دو نفره را تشکیل دادند و از آنها خواستند مجموعهای از اشکال سیاه و سفید را بر اساس قوانینی که پیشتر با هم تعیین کرده بودند مرتب کنند.
در جریان آزمایش، شرکتکنندگان پشت به پشت نشستند، اجازه صحبت یا نگاه به کار یکدیگر نداشتند و تنها باید طبق همان قوانین مشترک عمل میکردند. در این زمان، کلاههای EEG فعالیت مغزی آنها را ثبت میکرد. برای مقایسه، پژوهشگران گروههای «شبهزوج» نیز ساختند؛ یعنی افرادی که هرگز با هم کار نکرده بودند اما راهبرد مشابهی داشتند.
نتایج نشان داد در آغاز، فعالیت مغزی همه مستقل بود، اما تنها ۲۰۰ میلیثانیه بعد، الگوهای فکری در زوجهای واقعی شروع به همگام شدن کرد و این هماهنگی در طول زمان بیشتر شد. در مقابل، شبهزوجها هرگز چنین همزمانی را نشان ندادند.
به گفته پژوهشگران، این یافتهها نشان میدهد همگامی مغزی بیشتر از آنکه به خودِ وظیفه مربوط باشد، به رابطهای وابسته است که میان همکاران شکل میگیرد. همکاری با یک انسان دیگر میتواند پاسخهای عصبی شما را تغییر دهد و هر دو را واقعاً روی یک طول موج مشترک قرار دهد؛ در این مورد، روی یک موج مغزی مشترک.

